بين مرگ و زندگي يه خاطرس که چشاي بسته يادت مياره
مث گم کردن و پيدا شدنه نفساي خسته يادت مياره
روي تخت گرم بيمارستان پشت شيشه هاي باروني و خيس
قطره قطره زندگيتو دوره کن لحظه لحظه خاطراتو بنويس
بنويس آينه ي قدي عشق رو به روي تن بيمار منه
واسه موندن يه فرشته ي نجات مث پروانه پرستار منه
بگو به شهر بي تماشا بگو ماه من از شباي يلدا بگو
از اتفاق لحظه لحظه ي من از آفتاب صبح فردا بگو
براي دانلود روي لينک زير کليک کنيد .
درباره این سایت