تو آن غمي که خون چکيده در جامت جهنميست ميان قلب آرامت
مرا مبر به سرزمين بدنامت به گوشه ي سکوت بي سرانجامت
تو آن غمي که خنده بر لبت داري به صورتت نقاب معرفت داري
به جز بغض بگو چه در دلت داري بي عشق چگونه امنيت داري
اي بي خبر از حال من خون ميچکد از بال من
به قلب خود بدهکارم چه حال ناخوشي دارم
براي دانلود روي لينک زير کليک کنيد .
درباره این سایت